سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مادر،باغبان هستی - کلبه ی دوستی


ساعت 1:9 عصر پنج شنبه 87/4/6

سلام.خوبید؟ می دونم یه چند روزی از روز مادر گذشته.ولی اصلا دلم نیومد که تو کلبه درمورد مادر ننویسم ! منم میلاد خانوم فاطمه ی زهرا(س) و روز مادر رو به همه ی مادرهای نازنین و مهربون و دلسوز،بخصوص مامی گل خودم تبریک میگم.بهتون پیشنهاد می کنم داستان زیر رو تا آخر بخونید.خیلی قشنگه 

کودکی آماده تولد بود. نزد خدا رفت و از او پرسید:« میگویند فردا شما مرا به زمین میفرستید؛ اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه میتوانم برای زندگی به آنجا بروم؟»
خداوند پاسخ داد:« از میان بسیاری ازفرشتگان، من یکی را برای تو در نظرگرفته ام. او در انتظارتوست و از تو نگهداری خواهد کرد.»
اما کودک هنوز مطمئن نبود که میخواهد برود یا نه.
اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و این ها برای شادی من کافی هستند.
خداوند لبخند زد:« فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.»
کودک ادامه داد:« من چطور میتوانم بفهمم مردم چه میگویند وقتی زبان آنها را نمیدانم؟»
خداوند او را نوازش کردو گفت:« فرشته تو، زیباترین و شیرین ترین واژه هایی را که ممکن است بشنوی، در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.»
کودک با ناراحتی گفت:« وقتی میخواهم با شما صحبت کنم، چه کنم؟»
خداوند برای این سؤال هم پاسخی داشت:« فرشته ات دستهایت را کنار هم میگذارد و به تو یاد میدهد که چگونه دعا کنی»
کودک سرش را برگرداند و پرسید:« شنیده ام که در زمین انسانهای بدی هم زندگی میکنند. چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟»
خداوند پاسخ داد:فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد، حتی اگربه قیمت جانش تمام شود.
کودک با نگرانی ادامه داد:« اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمیتوانم شما را ببینم، ناراحت خواهم بود.»
خداوند لبخند زد و گفت:« فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد . به تو راه بازگشت نزد مرا خواهد آموخت؛ گرچه من همواره درکنار تو خواهم بود.»
در آن هنگام بهشت آرام بود، اما صداهایی از زمین شنیده میشد. کودک میدانست که باید به زودی سفرش را آغاز کند. او به آرامی یک سؤال دیگر از خداوند پرسید:« خدایا! اگر باید همین حالا بروم لطفا نام فرشته ام را به من بگویید.»
خداوند شانه او را نوازش کردو پاسخ داد:« نام فرشته ات اهیتی ندارد. به راحتی میتوانی او را
مادر صدا کنی.»

mother
اگر ثروتمند عالم شوی باز گدای محبت مادری


¤ نویسنده: فاطمه

نوشته های دوستای گلم( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
22

:: بازدید دیروز ::
1

:: کل بازدیدها ::
170131

:: درباره من ::

مادر،باغبان هستی - کلبه ی دوستی

فاطمه
به نام خدا خالق انسان،به نام انسان خالق غم ها،به نام غم ها بوجود آورندگان اشک،به نام اشک تسکین دهنده ی قلب ها،به نام قلب ها ایجادگر عشق،به نام عشق زیباترین خطای انسان! سلام به همه ی دوستای گلم.من فاطمه متولد سال 2/1/70 هستم.امیدوارم شما دوستان با نظرات سازنده ی خودتون در نوشتن این وبلاگ منو یاری کنید.اگه چیزه خاصی مورد نظرتون هست می تونید پیشنهاد بدید و من هم اگه تونستم در مورد مطالب یا عکس و...درخواستی شما مطلب بذارم.اینم بگم که موضوع های این وبلاگ هیچ ربطی به هم ندارن.یه وقت تعجب نکنید.طبیعیه.ممکنه درمورد مسائل سیاسی-اجتماعی-اقتصادی-فلسفی-تاریخی-جغرافیایی-مذهبی-تفریحی-ورزشی و ... باشه.بازم ممنون که به کلبه اومدید.دوستتون دارم.خدانگهدارتون...

:: لینک به وبلاگ ::

مادر،باغبان هستی - کلبه ی دوستی

:: آرشیو ::

آرشیو کلبه

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

عشاق*رضا
آقاشیر
از اون عکسها میخوای بیا اینجا
پیمان دانلود
دست نوشته
عشق من هیچ وقت تنهام نزار
همسفر عشق*زهرا جون
lovlyworld
زیبایی*هستی جون
اقاقی
آسمان آفتابی*شیداسلیمی
لیله القدر
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
خاطرات دختران دبیرستانی
هنرمندان ایرونی
نیلوفر آبی*نیلو جون
عاشقانه*مونا
دل خسته*آناهیتا
فقطخودم وخودت *مهران جون
تنها...*ناشناس شب
کلبه آرزوها*رسول
فریاد زیر آب*فرزاد
دستهایم خالیست*سوده جون
همسفر من*ستاره جون
به نام او*زهرا جون
عطر گل یاس*نسرین
امین و آقای بودی
کلبه ی جوک
سلطان عشق*مهدی
انتظار*علیرضا
جوجو*مهدیس جون

:: لوگوی دوستان من::







:: خبرنامه وبلاگ ::